اینجا دنیای ماست پس....بیاتو..............
کسی صدامو میشنوه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟نه انگار اینجاهم تنهاهستم صدایم سکوت این دیواررا نمیتونه بشکنه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟صدام به دیوار میخوره وازشدت تنهایی به خودم بر میگرده....... چی می شد که روزگار به هیچکسی بد نمی کرد قلب هیچکسی رو جای شیشه از سنگ نمی کرد چی می شد که زندگی با همه مهربون می شد روی زشت زندگی هیچوقت نمایون نمی شد چی میشد که تو دل هیچکسی جای غم نبود توی لحظه های شادیمون محبت کم نبود چی می شد که بی کسی تو زندگی معنا نداشت غم و غصه ها رو می شد یه جوری کنار گذاشت چی می شد آرزوهامون به حقیقت می رسید نقاش دنیا همه صورتا رو شاد می کشید این شعرها دیگر برای هیچ کس نیست
دارم کم کم دیونه میشم وای خدا جووووووووووووووون چیکارکنم ؟؟؟؟؟اینجا هیچ کس منو درک نمیکنه هیچ کس ....دیگه ازخودمم متنفرم ؟؟؟؟؟؟میفهمی............. تورو خدا صدامو بشنو ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟خدایا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟دارم تو تنهایی میسوزم .............داری حال میکنی دیونه شدم ؟؟؟؟؟؟؟؟داری ازاون بالا بم میخندی............باشه من به خنده های تو عادت کردم به بی محلی های اون عادت کردم به تنهایی عادت کردم به سکوت این قلبه شکستم عادت کردم به خنده های الکی عادت کردم من ............دیگه من نیستم دیگه حتی ازدیدن خودم تواینه وحشت میکنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟میفهمی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟من دارم اینجا با یه قلب خالی وپوسیده دارم سر میکنم ........منو نگاه کن ببین من غزال قبلم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟من دیگه حتی بخنده های خودمم شک دارم من ازخودم متنفرم میفهمی؟؟؟؟؟؟؟؟؟ من ادم به این دنیاو ازای دنیا روزی خواهم رفت چه با اشک چه با لبخن های دروغین؟؟؟؟؟؟پس تنها امدم تنها می مانم و تنها خواهم رفت به دلتنگی های خیسم دست نزن ..........من هنوزدلتنگم ..........بامن حرف نزن دلم جای دلتنگی های توراندارم ..........من ازسنگم دل ندارم ........یه تیکه سنگ به چه درد میخوره ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟هان؟؟؟؟؟ جواب منوبده ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟من مردم؟؟؟؟؟؟؟توقلب همه........حتی تو که داری میخونی ............نمیخوادخجالت بکشی ...گفتم دست به دلم نزن دست به من نزن من ناامیدم...........چون تو ازم گرفتیش......مهم نیس کجا اما گرفتیش .....هیچ ازخودم پرسیدم چرا دوستت دارم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟چون دوستت دارم دیگه این دل سنگیم از شیشه نازک تره مواظب یاش دوباره نشکنه ..........اگه دوسم نداری لازم نیس به زبون بیاری فقط کافیه منو ترک کنی تا بت وابسته نشدمو ودوباره نشکستم................چرابه دلتنگی هام دست زدی حالا رها کردنت سخت شده می پرستمت عزیزم............ کهنه فروش تو کوچمون داد می زد ...
چراغ کهنه می خریم! وسایل شکسته می خریم! بی اختیار داد ردم قلب شکسته هم می خری؟!؟ کهنه فروش گفت: اگه ارزش داشت که نمی شکستنش!! فردا سالروز تولد توست و من برایت هدیه ای نخریده ام امروز دیگه فهمیدم جدی جدی خدامیخوادکه من تنهاباشم میخواد من اینقدر تنهاشم که دیگه خودم نشناسم .........باشه خداجون هرچی توبگی هیچ کس تودنیا پیش کسی نمیمونه هیچ کس... دیشب فهمیدم تقصیر اون نیس که میتونه منو تنهابزاره تقصیر خودمه که اینقدر به تنها بودن فک کردم که دیگه نمی تونم با کسی غیر تنهایی باشم .........اشکال نداره من فقط ازت میخوام دوستم داشته باشی وفراموشم نکنی..... وازخدامیخوام تنهات نزاره ومراقبت باشه ..امیدوارم یه روزی به کسی که واقعا فک میکنی میتونه خوشحالت کنه بگی که هیچ وقت تنهاش نمیزاری واونم باتوباشه...... تقدیم به {ف}
واقعا چرا................؟!! کاش این فرصت پیش بیاد تا ازت بپرسم که چیکار کردی بامن!! یا داری هنوزم چیکار می کنی!! که من لحظه به لحظه نتونستم از فکر کردن به تو بیرون بیام!! ای کاش زمان برمی گشت به اون روزهایی که با اشتیاق از من و خودت می گفتی و من چقدر ......... آخ....چی بگم!!! میدونم میدونم مهربونم همش تقصیره خودم بود.. این من بودم که نتونستم منطقی برخورد کنم... آره میدونم خیلی احساس گذاشتم تو اون شبهاااا...و ای کاش نمی ذاشتم شاید دلیلش این بود!! شاید ....بهتره نگم...تو که نیستی....تو که نمی خونی ....ولی .....
نه! در دلم انگار جای هیچ کس نیست
آنقدر تنهایم که حتی دردهایم
دیگر شبیهِ دردهای هیچ کس نیست
حتی نفسهای مرا از من گرفتند
من مردهام در من هوای هیچ کس نیست
دنیای مرموزیست ما باید بدانیم
که هیچکس اینجا برای هیچکس نیست
این هست زندگی که سوگند با سوگند خوردنش خواهد داشت.......
آنچه خریدنی است بی شک ? لایق تو نیست.
نمی دانم با کدام جمله “دوستت دارم” را برایت انشا کنم
اما کاملتر از این چیزی ندارم
دوستت دارم ، تولدت مبارک
می بینی نداشتنت چه بر سر فریاد خاموشم آورده است؟!
دیگر شانه هایم تاب تحمل خستگی هایم را ندارد.
دیگر حتی حسرت باران هم نمی تواند حسرت نداشتن تو را کم کند.
دیگر آنقدر بغضم سنگین شده است که توان گریستنم نیست.