سفارش تبلیغ
صبا ویژن





























اینجا دنیای ماست پس....بیاتو..............

نمیدونم به کی بد کردم که هرکس از کنارم میگذره دلمو بدست میاره و بعد زیر پاهاش لهش میکنه .......

من ازسنگ نیستم که منو برمیدارید به راحتی پرت میکنید هرجاکه دوست دارید ..................

نمیدونم چرا میگی تنهات نمیزارم ولی تا من ازت خبر نگیرم ..............حتی عین خیالتم نیست .........

ازخودم خجالت میکشم که چه را اینقدر راحت قلبمو دادم بهت که زیر پات لهش کنی.....


نوشته شده در سه شنبه 90/6/22ساعت 4:17 عصر توسط غزال| نظرات ( ) |

تنفر تا چه حد ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟من دلم نیمیخواد تظاهر کنم خوشحالم.........اما همه ی سعیمو میکنم تا اولین انتقاممو از دنیا

 بگیرم..............دنیا ازت متنفرررررررررررررررررررمممممم اینو بدون اگه شده باشه تموم زندگیمو میدم تا ازت انتقام بگیرم؟؟؟؟؟؟؟؟؟فکر کردی

 تا حالا چقدر همه رو اذیت کردی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟از این به بعد انتقامه تمام بدی هایی که به من و دوستام کردی ازت میگیرم...........اینقدر

اذیتت میکنم تا جلوی همه دوستام که داری هر روز اشکشونو در میاری زانو بزنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟اینو بدون تنها کسی که نمی بخشم تویی........

بدون شرح


نوشته شده در چهارشنبه 90/6/16ساعت 7:46 عصر توسط غزال| نظرات ( ) |

تا کی سکوت کنم دربرار این همه تنهایی ؟؟؟؟؟؟این تنهایی را باکی پرکنم؟؟؟؟؟؟من اینجا تنهام چون خودم خواستم .........به بهترین

 دوستم پشت کردم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟چون انتقام افتاده به جونم مثل یه خوره داره روحمو میخوره ولی هرچی فکرمیکنم نمیدونم باید ازکجا شروع

کنم وقتی هیچکس رو ندارم از همه گذشتم و کسی رو ندارم ازش انتقام بگیرم .......اخه ازکی انتقام بگیرم از خودم؟؟؟؟؟؟دیگه  از کلمه ی

 دوست داشتن و دوستت دارم عاشقتم متنفرم...اخه تاکی دروغ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟واقعا تاکی باید خودمو تحمل کنم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟نمی دونم این

 زندگی تاکی میخواد بامن بازی کنه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟خدایاااااااااااااااااااااااااااااا غلط کردم پامو تواین دنیا گذاشتم ؟؟؟؟؟؟وایساااااااااااا میخوام پیاده

 شم ................بین ماها با کسایی که دوسشون داشتیم یه دیوار بزرگ هس که این دیوار هروز بزرگتر میشه و ما همدیگرو کمتر میبینیم

 اصلا دوس ندارم تواین تودنیا باشم .................خوشبحال اونا که خدا دوسشون داره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟من که دوست داشتنی نمیبینم ؟؟؟

اگه قرار باشه از کسی انتقام بگیرم از خودمه چون نمی تونم دل بکنم از دوستام کسایی که دوسشون دارم......... 

260vlfb.jpg


نوشته شده در چهارشنبه 90/6/16ساعت 7:33 عصر توسط غزال| نظرات ( ) |

دوست داشتنو به عاشق بودن ترجیح میدم چون همیشه عشقه لعنتی یه طرفه هس؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟من تنفر را به دوست داشتن ترجیح

میدم............چون هیچ کس برات مهم نیس نه تو میسوزی نه اون .....................نه تو ازروی ترحم باش میمونی نه اون ....تنهایی رو به

هیچ چیز ترجیح نمی دهم چون اونم منو نه به عشق نه به دوست داشتن نه به هوس نه به تنفر ترجیح نمیده.............

پس............

نمیدونم شما قضاوت کنید چرا تو دنیا همه همدیگرو به دیگری ترجیح میددن اخه چررررا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

نگید عاشقم چون باور نمیکنم چون همش ترحمه .................نگید دوسش دارم چون یه دروغه که داری اونو روز به روز تو خودت پرورشش

میدی..............تو دنیا یکی تنهایی ...یکی تنفر............

 


نوشته شده در شنبه 90/6/12ساعت 12:9 صبح توسط غزال| نظرات ( ) |

سلام

دیگه کم کم دنیا داره با اعصابم بازی میکنه

اخه وقتی کسی دلش برا من تنگ نمیشه ومن تنهام اصلا واسه چی غصه میخورم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

اون که دلش واسه من تنگ نمیشه وبه من فکرنمیکنه واسه چی هرشب بغض گلومو میگیره ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

اصلا گوربابای عشق وعاشقی میخوام دلو بزنم به دریا ...........................میخوام عشق وعاشقی رو بزارم کنار.........من دارم تازه متولد

 میشم....من دارم از تنفرمتولد میشم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟کسی هم نمیتونه جلومو بگیره؟؟؟؟؟؟؟؟اگه میتونه بگه..............بیاد

 بگه؟؟؟؟؟؟؟منتظرما؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


نوشته شده در جمعه 90/6/11ساعت 11:59 عصر توسط غزال| نظرات ( ) |

دل من تـنها بـود ،
دل من هرزه نـبـود ...
دل من عادت داشـت ، که بمانـد یک جا
به کجا ؟!
معـلـوم است ، به در خانه تو !
دل من عادت داشـت ،
که بمانـد آن جا ، پـشـت یک پرده تـوری
که تو هر روز آن را به کناری بزنی ...
دل من ساکن دیوار و دری ،
که تو هر روز از آن می گـذری .
دل من ساکن دستان تو بود
دل من گوشه یک باغـچه بـود
که تو هر روز به آن می نگری
راستی ، دل من را دیـدی ...؟!!


نوشته شده در سه شنبه 90/6/8ساعت 12:25 صبح توسط غزال| نظرات ( ) |

دلم برات تنگ شده دلم میخواد برام حرف بزنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟صدات غمگین، ولی خسته و نگرانه..............

 صدای تو را که آشفته میشنوم،دل من هم میگیره قلبم مثل قلب کبوتری وحشت زده با شدت میزنه.


دستم را رو قلبم میذارم.نمیخوام تو بفهمی که چه حال خرابی دارم.


دلم میخواد بدوم،دور بشم تا تو انقدر عذاب نکشی...............

انقدر با ناخنهام کف دستم را فشار دادم که تمامش کبود شده.


دلم میخواد فریاد بزنم و بگم که دیگه بسه.


 برو و دیگر حتی پشت سرت رو هم نگاه نکن.


دلم میخواد فرار کنم، گم شم، بمیرم.

هرروز که بیدار میشم به خودم میگم یعنی امروز آخرین روزیه که تو هستی؟


هرروز و هر شب این ترس روحم را آزار میده......

  بفهم که نمیخوام اینطور دوستم داشته باشی

سکوت تو را میفهمم،


مهربانی تو را میفهمم،


حرفهای تو را میفهمم.


ولی ای کاش نمیفهمیدم،


ای کاش نمیشنیدم،

ای کاش همان روزهای تلخ همه چیز تمام شده بود.

 
ای کاش مرده بودم، دیگر نه تو مرا میشناختی نه من تو را.


اون وقت دیگه لازم نبود فکر کنی اشتباه کردی.


لازم نبود عذاب وجدان داشته باشی.


لازم نبود بین سه راهی عقل و دل و وجدان گیر کنی.

 


نوشته شده در سه شنبه 90/6/8ساعت 12:21 صبح توسط غزال| نظرات ( ) |

بهترین دوس اون دوستیه که بتونی باهاش روی

 یک سکو ساکت بشینی و چیزی نگی و وقتی ازش

دور میشی حس کنی بهترین گفتگوی عمرت رو داشتی


ما واقعا تا چیزی رو از دست ندیم قدرش رو نمی دونیم

ولی در عین حال تا وقتی که چیزی رو دوباره به دست

نیاریم نمی دونیم چی رو از دست دادیم

 
اینکه تمام عشقت رو به کسی بدی تضمینی بر این

نیست که او هم همین کار رو بکنه پس انتظار عشق

 متقابل نداشته باش ، فقط منتظر باش تا اینکه عشق

 آروم تو قلبش رشد کنه و اگه این طور نشد خوشحال

 باش که توی دل تو رشد کرده


در عرض یک دقیقه میشه یک نفر رو خرد کرد در

 یک ساعت میشه یکی رو دوست داشت و در

 یک روز میشه عاشق شد ، ئلی یک عمر طول

می کشه تا کسی رو فراموش کرد
دنبال نگاهها نرو چون می تونن گولت بزنن، دنبال

دارایی ترو چون کم کم افول می کنه ، دنبال کسی

باش که باعث بشه لبخند بزنی چون فقط با یک لبخند

 میشه یه روز تیره رو روشن کرد ، کسی رو پیدا کن که تو رو شاد کنه

 
دقایقی تو زندگی هستن که دلت برای کسی اونقدر

 تنگ میشه که می خوای اونو از رویات بکشی بیرون و

 توی دنیای واقعی بغلش کنی


رویایی رو ببین که می خوای ، جایی برو که دوست داری

، چیزی باش که می خوای باشی ، چون فقط یک جون داری و

 یک شانس برای اینکه هر چی دوست داری انجام بدی
آرزو می کنم به اندازه ی کافی شادی داشته باشی تا خوش باشی

 ، به اندازه کافی بکوشی تا قوی باشی
به اندازه کافی اندوه داشته باشی تا یک انسان باقی بمونی و به اندازه کافی امید

 تا خوشحال بمونی


همیشه خودتو جای دیگران بذار اگر حس می کنی چیزی ناراحتت می کنه احتمالا دیگران رو هم آزار می ده

 
شادترین افراد لزوما بهترین چیزها رو ندارن ، اونا فقط از اونچه تو راهشون هست

 بهترین استفاده رو می برن


شادی برای اونایی که گریه می کنن و یا صدمه می بینن زنده است

، برای اونایی که دنبالش می گردن و اونایی که امتحانش کردن

، چون فقط اینها هستن که اهمین دیگران رو تو زندگیشون می فهمن

 
عشق با یک لبخند شروع میشه با یک بوسه رشد

می کنه و با اشک تموم می شه ،‌ روشنترین آینده

 همیشه روی گذشته فراموش شده شکل می گیره

 ، نمیشه تا وقتی که دردها و رنجا رو دور نریختی توی

 زندگی به درستی پیش بری

،
وقتی که به دنیا اومدی تو تنها کسی بودی که گریه

 می کردی و بقیه می خندیدن ، سعی کن یه جوری

زندگی کنی وقتی رفتی تنها تو بخندی و بقیه گریه کنن

 


نوشته شده در دوشنبه 90/6/7ساعت 11:56 عصر توسط غزال| نظرات ( ) |

من همونم که همیشه غم و غصم بی شماره

              اونیکه تنهاترینه حتی سایه هم نداره

         این منم که خوبی هامو کسی هرگز نشناخته

          اونکه در راه رفاقت همه ی هستیشو باخته

        هر رفیق راهی با من دو سه روزی همسفر بود

           ادعای هر رفاقت واسه من چه زودگذر بود


نوشته شده در یکشنبه 90/6/6ساعت 12:54 صبح توسط غزال| نظرات ( ) |

b5qz9l4nhhsg92a7j9il.jpeg

کسی صدامو میشنوه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟نه انگار اینجاهم تنهاهستم صدایم سکوت این دیواررا نمیتونه بشکنه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟صدام به دیوار میخوره وازشدت تنهایی به خودم بر میگرده.......


نوشته شده در یکشنبه 90/6/6ساعت 12:51 صبح توسط غزال| نظرات ( ) |

   1   2      >